کمیسیون ویژه اصلاح نظام انتخاباتی افغانستان در بسته پیشنهادی خود به حکومت وحدت ملی، پیشنهاد کرده که یکسوم کرسیهای مجلس نمایندگان به احزاب واگذار شود. اجرای این پیشنهاد باعث تغییر نظام انتخاباتی از رای واحد غیرقابل انتقال به نظام مختلط (تناسبی بعلاوه رای واحد غیرقابل انتقال) میشود که در نتیجه آن ۸۳ کرسی از ۲۴۹ کرسی مجلس از طریق نظام تناسبی به احزاب سیاسی و بقیه از طریق نظام فعلی به افراد مستقل اختصاص مییابد.
براساس نظام رای واحد غیرقابل انتقال هر نامزدی که بیشترین آرا را کسب کند، برنده میشود. براساس این نظام، برنده انتخابات برنده همه چیز میشود و سهمی به رقیبان دیگر نمیرسد. اما بر اساس نظام تناسبی، نامزد به نسبت سهمی که از آرای ریختهشده به صندوقها به دست میآورد، نمایندگی رایدهندگان را به عهده میگیرد. رایدهندگان بر اساس این نظام به لیست ارائهشده احزاب رای میدهند و نه به تکتک نامزدها، بسیاری از کشورها از این نظام استفاده میکنند.
در دو انتخابات پارلمانی گذشته در افغانستان، تنها ۳۷ تا ۳۸ درصد آرا به صندوق نامزدهای برنده ریخته شده است. تا چند سال پیش شمار احزاب در افغانستان از ۱۱۰ هم میگذشت، اما با تغییر مقررات ثبت احزاب در وزارت عدلیه، شمار آنها کاهش یافت و در حال حاضر ۴۷ حزب ثبت شده در این کشور فعالند.
بر اساس آمار انستیتوی دموکراتیک ملی، از ۲۴۹ کرسی در انتخابات ۱۳۸۴، ۱۱۲ و در انتخابات ۱۳۸۹، ۸۵ کرسی را احزاب اشغال کردند. اما این آمار بر اساس گزارش واحد تحقیق و ارزیابی در انتخابات نخست ۱۴۱ و بر اساس گفته مرکز مطالعات استراتژیک کابل در انتخابات دوم ۱۲۲ بود. این آمار بیانگر آن است که نخست، کرسیهای حزبی در مجلس بیش از ثلث کل کرسیها بوده و دوم حضور احزاب در پارلمان در دو انتخابات گذشته در حال کاهش بوده است. از میان احزاب، شاخههای چهار حزب بزرگ یعنی حزب اسلامی، جمعیت اسلامی، حزب وحدت اسلامی و جنبش ملی اسلامی، نمایندگان بیشتری در مجلس داشتهاند.
حالا اگر یک ثلث کرسیها به احزاب داده شود، آنها ۸۳ کرسی را به صورت تضمینشده در اختیار خواهند داشت. هرچند ۱۶۶ کرسی دیگر عمدتا برای رقابت بین افراد مستقل در نظر گرفته شده، ولی اعضای احزاب هم میتوانند به عنوان افراد مستقل در این رقابت شرکت کنند. این دو دسته از کرسیها براساس دو نظام انتخاباتی و در دو گونه حوزه متفاوت به رقابت گذاشته میشود. نمایندگان حزبی بر اساس نظام تناسبی در یک حوزه که کل کشور را در بر میگیرد و نمایندگان مستقل بر اساس نظام رای واحد غیرقابل انتقال در حدود صد حوزه انتخاباتی در سراسر کشور انتخاب خواهند شد. اما نمایندگانی که براساس نظام رای واحد غیر قابل انتقال برگزیده میشوند، از حوزههای جغرافیایی نمایندگی خواهند کرد. هدف از آن ایجاد ارتباط بیشتر بین نمایندگان و رایدهندگان است. معیار اصلی در تشکیل حوزههای جدید جمعیت و وضعیت جغرافیایی حوزهها است.
مطابق پیشنهاد کمیسیون، ولایتهایی که بیشتر از ۶ کرسی در مجلس دارند، به حوزههای کوچکتر تقسیم خواهند شد. این امر شامل ۱۴ ولایت کابل، هرات، ننگرهار، غزنی، بلخ، قندهار، بدخشان، تخار، قندز، فاریاب، بغلان، هلمند، پروان و غور میشود. حوزهبندی این ولایتها تعداد حوزههای انتخاباتی نظام رای واحد غیرقابل انتقال را به حدود صد خواهد رساند. در حال حاضر کل کشور به ۳۵ حوزه تقسیم شده است: ۳۴ ولایت برای انتخاب ۲۳۹ نماینده و کل کشور به عنوان یک حوزه برای انتخاب ۱۰ نماینده کوچیها. سهم ولایتها از کرسیهای مجلس از ۲ تا ۳۳ متغیر است. اگر پیشنهاد کمیسیون اجرایی شود، تعداد حوزههای انتخاباتی از سی و پنج به صد افزایش خواهد یافت.
با توجه به تقویت نقش احزاب، گروههای بزرگی مانند حزب اسلامی، جمعیت اسلامی، وحدت اسلامی و جنبش ملی اسلامی، حضور فعالتری در صحنه سیاسی کشور ایفا خواهند کرد. رقابتی شدن انتخابات مستلزم این است که این احزاب خود را مطابق الزامات رقابت دموکراتیک آماده کنند و احزاب و گروههای قادر به کسب آرای مردم خواهند شد که بتوانند به خواستها و مطالبات مردم توجه کرده و آن را عملیاتی کنند. افغانستان در حال طی کردن گامهای تدریجی به سمت دموکراسی است.
روابط ایران و هند با تمامی پیچیدگیها و فراز و نشیبهایی که در دوران بعد از انقلاب با آن مواجه شده، همواره مسیر رو به جلویی را پیموده است. شروع دوباره روابط اقتصادی ایران و هند، به زمان تصدی وزارت اقتصاد هند توسط مانموهان سینگ در ابتدای دهه 90 برمیگردد، که با حضور هیاتهای اقتصادی هند در ایران آغاز شد و با افزایش حضور شرکتهای موفق هندی در زمینه تکنولوژیهای پیشرفته مانند IT در سطح جهان و علاقه مقامهای ایرانی برای بسط و گسترش همکاری و استفاده از تکنولوژی هند بهجای محصولات مشابه آمریکایی و اروپایی روز به روز افزایش یافت و در دوران اصلاحات با اعلام احداث خط لوله گاز میان ایران پاکستان و هند این همکاریها به اوج خود رسید. اگرچه به دلیل مسائلی مانند رابطه گسترده سیاسی و نظامی هند با آمریکا و اسرائیل، روابط با ایران بعد از حملات 11 سپتامبر تحتالشعاع قرار گرفت، اما این روابط به دلیل نیاز روزافزون هند به انرژی ارزانقیمت و نیز ترانزیت کالا به کشورهای آسیای میانه همچنان مستحکم باقی ماند. با تمامی صحبتهایی که درمورد گسترش روابط و اهمیت دو کشور بزرگ منطقهای طی سالهای اخیر شده است، اما روابط اقتصادی ایران و هند به دلایل متعدد همچنان در سطحی کمتر از انتظارها قرار دارد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که جمعیت 3/1 میلیارد نفری هند میتواند به عنوان فرصتی برای عرضه کالاهای ایرانی یا کالاهای ساخت مشترک مطرح باشد. باید توجه داشت صنایع هند دیگر مانند گذشته عقبمانده نیستند. هماکنون شرکتهای خودروسازی هندی همچون تاتا موتورز جزو شرکتهای پیشرو در زمینه تولید اتومبیلهای ارزانقیمت و باکیفیت در جهان هستند. شرکتهای داروسازی و بیوتکنولوژی هند نیز مانند شرکت BIOCON امروزه جایگاه ویژهای دارند. صنایع جواهرسازی و سنگهای قیمتی یکی از مهمترین بخشهایی است که هم هندیها در آن تبحر و مهارت ویژهای دارند و هم ایران توانایی تولید بهترین سنگهای قیمتی را دارا میباشد. از طرفی با توجه به قرار گرفتن بندر چابهار در نزدیکی کشور هند و نیاز شرکتهای هندی به بازار آسیای مرکزی، و نبود امنیت در دو کشور افغانستان و پاکستان، ایران میتواند نقش مهمی در ترانزیت کالاهای هند بازی کند. تمام این موارد بالا مزیتها و فرصتهایی است که ما میتوانیم از آن استفاده کنیم. ایران میتواند به پشتوانه روابط فرهنگی و سیاسی خوب گذشته و از طریق سرمایهگذاری مشترک، به بازارهای شبهجزیره هند نفوذ کند و سهمی از اقتصاد 2 تریلیون دلاری آن داشته باشد. ایران و هند میتوانند از طریق سرمایهگذاری مشترک در بازارهای جهانی حضور پیدا کنند و شرکتهای ایرانی میتوانند از طریق بازاریابی درست محصولات ایرانی یا تامین مواد اولیه محصولات هندی راهی به سوی این بازار بزرگ پیدا کنند. در حالی که بسیاری از کشورها برای حضور در شبهقاره هند، میلیاردها دلار سرمایهگذاری میکنند و از طریق حمایتهای سیاسی دولتمردان خود توانستند بهرهای از این سرزمین پربار ببرند، ما نیز باید توجه ویژهای به این کشور داشته باشیم. همانطور که رئیسجمهور روحانی قبلا متذکر شدند؛ اقتصاد ایران و هند میتواند نقشی مکمل را برای هم بازی و کاستیهای یکدیگر را جبران کنند. باید توجه داشته باشیم که کشور هند میتواند برگ برنده ما در مبادلات اقتصادی و سیاسی نیز باشد. کارشناسان بارها متذکر این امر شدهاند، فرصتهایی را که هماکنون برای داشتن روابط خوب اقتصادی با هم دارا هستیم را نباید به راحتی از دست بدهیم.
بنده معتقد هستم صنعت جهانگردی را میبایستی با وسعت تفکر الهی ببینیم، چون صنعت زمینگردی نیست، جهانگردی است. ما اگر به قرآن کتاب آسمانی خودمان با نگاه جهانگردی توجه ویژه کنیم، جهان و جهانگردی جایگاه خود را از نظر قرآن و اسلام کاملا پیدا خواهد کرد. منظور آیاتی از قرآن نیست، هدف من در این مقوله کل قرآن کریم است. اینجاست که میتوانیم به فلسفه صنعت جهانگردی در اسلام نزدیک شویم؛ به این معنی که ما مسلمانان مستقلا باید این صنعت را با فلسلفه اسلامی در دنیای فعلی مطرح و در عمل اجرا و عظمت اسلام پیشرفته را به جهانیان نشان دهیم.
تفکر اسلامی به ما میگوید که نهتنها از جهان و جهانیان فاصله نگیریم، بلکه جهانیان را با آغوش باز بپذیریم و منتظر نتایج معنوی و مادی آن باشیم.
در این شرایط با توجه به تحولات صورتگرفته، برگرداندن صنعت گردشگری به جایگاه اصلی خود در داخل و خارج کشور کاری مشکل نخواهد بود.
کشور ما از نظر سازمان جهانی جهانگردی قبل از انقلاب، دهمین کشور جهان بوده و پس از انقلاب میتوانستیم مظلومیت مردم و کشورمان را حتی در زمان جنگ از طریق این صنعت به جهانیان نشان دهیم. به نظر من این صنعت عملا روابط عمومی بینالمللی را به عهده دارد؛ تنها صنعتی که میتواند روابط کشور و مردم را با سراسر جهان برقرار کند و بیشترین درآمد را با کمترین هزینه ایجاد کند و اثرات فوری در امور بینالمللی از جهات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشد. این صنعت شاهراه ارتباط با جهانیان و هموطنان در سراسر کشور است. مشکل این صنعت اقتصادی نیست، ما باید نگاه و اندیشه خود را اصلاح کنیم. این صنعت به خودی خود درآمدزا و با درآمد خود سرمایهگذاری میکند و امور را توسعه میبخشد. این صنعت نوشداروی اقتصاد و بهترین راه تعامل با دنیاست؛ به همین دلیل جایگاه اول جهان را از آن خود کرده است. بعضی از مسئولین ما این صنعت غیرسیاسی را متاسفانه سیاسی کردند و بعضی دیگر از مسئولین گذشته، آن کردند که همگان میدانند.
این واقعیتی است که مردم کشورمان در صنعت جهانگردی پیشاپیش مسئولین حرکت کردهاند. امیدواریم که نهتنها دولت خود را در این صنعت به مردم برساند، بلکه چراغ راه مردم و جوانان باشد. مردم انتظاری جز عمل کردن دولت به وظایف خود ندارند. عدهای از مردم در این صنعت سرمایهگذاری کردهاند و متضرر شده و بدهکار بانکها هستند. حداقل میبایستی دولت ترتیبی اتخاذ کند که نه بهخاطر آثار تاریخی، فرهنگی و مذهبی کشور، بلکه از تاسیسات اقامتی، پذیرایی موجود بهرهبرداری مطلوب به عمل آید.
کشور ما همه نعمتهای خدادادی را دارد. آیا بهرهبرداری کامل نکردن از آنها و عدم ارائه این نعمتها به مردم کشور و جهانیان، خود گناه تلقی نمیشود؟ آثار ارزشمند تاریخی، فرهنگی و مذهبی در کلیه استانها و شهرهای کشورمان وجود دارد، اما به دلیل عدم برنامهریزی صحیح فقط تعدادی از شهرهای کشور در این صنعت مورد بهرهبرداری مطلوب قرار گرفتهاند. سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور تعداد 646 روستای هدف گردشگری را شناسایی و در قالب هشت جلد کتاب منتشر کرده است، اما ادامه این کار قطعا به دلیل عدم تامین اعتبارات لازم، اجرایی نشده و ما شاهد تخلیه روستاها و مهاجرت اجباری جوانان به سمت شهرهای بزرگ هستیم. حال آنکه اگر این اهداف اجرایی شود، برای جوانان در سطوح مختلف در شهر و روستا ایجاد اشتغال خواهد شد.
فعال شدن گردشگری در شهرها و روستاهای هدف گردشگری آن هم در چهار فصل، مثل جریان خون در مویرگهای بدن است و در کاهش تصادفات و تلفات به دلیل ازدحام و عدم ظرفیت جادهها موثر خواهد بود.
این مطالب را بدان منظور عنوان نمودم که همت کنیم و این صنعت سرنوشتساز را نجات دهیم تا بخش قابل توجهی از مشکلات کشور و جوانان مرتفع شود. پیشنهاد این حقیر، تعیین سهم صنعت گردشگری از محل ثروت این مردم که قرار است به دنبال توافق حاصله آزاد شود، میباشد. این اقدام بدون تردید حتی قبل از تامین سهم کارخانجات تولیدی ضروری بوده و شاهد بازدهی سریع آن در جهات مختلف فوقالذکر خواهیم بود.
کلیه دستاندرکاران صنعت گردشگری که سالها با مشکلات فراوان دست و پنجه نرم کردهاند، آمادگی دارند با تلاشی مضاعف و شبانهروزی در راستای اهداف دولت و نظام مجری صادق سیاست، ترسیم شده باشند.
باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان قرار است میزبان نمایشگاه تخصصی ایران در زمینه نفت و گاز و پتروشیمی همراه با خدمات فنی- مهندسی و کالاهای ایرانی با رویکرد صادرات کالا و خدمات باشد. این نمایشگاه در شرایطی که ایران خود را برای دوران پساتحریم آماده میکند، از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و میتواند راهگشای صنایع و بازرگانی ایران در کشورهای همسایه شود.
ایران با توجه به وضعیت خلیج فارس و کشورهای عرب این منطقه باید بازارهای جدیدی برای محصولات و خدمات خودیافته و از پیلهای که تحریمها علیه آن تنیدهاند، خارج شود. در این شرایط نیاز است قبل از فرارسیدن دوران پساتحریم و برچیده شدن تحریمها، گامهایی برای تقویت دوستیها و رابطه با کشورهای هدف برداشته تا در زمان مقتصی زمینه برای اقدامات مورد نظر مهیا شود.
ایران از قابلیتهای لازم برای حضور فعال در بازارهای کشورهای همسایه برخوردار است و میتواند شریکی مطمئن برای آنها به حساب آید. اگرچه در این سالها تحریمهای ضدایرانی بر روابط اقتصادی و تجاری طرفین سایه انداخته بود، اما با برچیده شدن تحریمها زمینه مساعدی برای همکاری و تعامل مهیا خواهد شد.
جمهوری آذربایجان از موقعیت خاصی برخوردار است که میتواند به عنوان دروازهای برای کالاها و خدمات مهندسی ایران در زمینه نفت و گاز عمل کرده و به مرکزی برای ارائه این خدمات به کشورهای ماوراء قفقاز و آسیای میانه تبدیل شود.
جمهوری آذربایجان در سال 2014 پس از ترکمنستان دومین بازار صادراتی کالاهای ایرانی در میان کشورهای مشترکالمنافع (همسود) بوده و باید زمینه مساعدی برای تقویت این رابطه ایجاد کند، زیرا با توجه به وضعیت نابسامان سیاسی و اقتصادی ترکیه و تحریمهایی که به دلیل دخالتهای روسیه در اوکراین متوجه این کشور شده، ایران قادر است از موقعیت به دست آمده بهره گرفته و آنچه را در خلیج فارس از دست داده، در آنسوی خزر به دست بیاورد.
این نمایشگاهها اگر با برنامه و هماهنگ برگزار شوند میتوانند ایران و کالای ایرانی را به رقیبی برای دیگران تبدیل کرده و موقعیت و جایگاه آن را تقویت کند، ولی در کنار تمامی این تعاملات آنچه اهمیت دارد صدور و ارائه کالاهای باکیفیت است تا بلایی که بر سر کالاهای چینی در ایران آمد بر سر کالای ایرانی در آنسوی مرزها نیاید. ایران خصوصا در زمینه نفت و گاز از جایگاه قابل قبولی در منطقه و جهان برخوردار بوده و میتواند به خوبی از عهده وظایفی که عهدهدار میشود برآید، به همین دلیل انتظار میرود از فرصتها بهره برده و خود را برای پرش به سوی آینده آماده سازد.
بارها اعلام شده که مسیر «برجام» از آژانس بینالمللی انرژی اتمی میگذرد و برای اجراییشدن این توافق نیاز به چراغ سبز آژانس است. همین مساله سبب شده بازرسان آژانس هر از گاهی راهی تهران شوند و به بازدید از تاسیسات هستهای ایران بپردازند. در همین راستا بازرسان آژانس چند روزی است که در تهران به سر میبرند و قرار است آمانو، رئیس کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز برای تبادلنظر و هماهنگی بیشتر با مقامات هستهای ایران سفری به تهران داشته باشد.
این دید و بازدیدها لازمه تعامل ایران با آژانس و اجرایی شدن «برجام» است که نهتنها ایران، بلکه تمامی کشورهای عضو آژانس و آنهایی که ان.پی.تی را پذیرفتهاند با چنین بازدیدها و هماهنگیهایی مواجه هستند. در این شرایط در ادامه جوسازیهایی که علیه «برجام» و تلاشهای دولت که با همراهی ملت صورت گرفته، این بار انتقادها و مسالهسازیها متوجه آژانس شده و آنهایی که با اتکا به مهرههای سوخته و کوتولههای سیاسی درصدد خدشه وارد آوردن به منافع ملی هستند بر بیاعتمادی به آژانس تاکید کرده و سعی در بی اعتبار کردن تعامل با این نهاد بینالمللی دارند.
همان گونه که اعلام شده راه اجرایی شدن «برجام» از کانال و مسیر آژانس میگذرد اما این به منزله باج دادن به آژانس و یا بازرسان نیست، بلکه طرفین در اینباره به توافق رسیدهاند که آژانس در واقع نقش حکم را میان ایران و جامعه جهانی ایفا کرده و گامهایی که باید از سوی ایران برداشته شود را تائید کند.
تعامل با آژانس و جامعه بینالمللی با شعار و یا پرگویی و حاشیهسازی امکانپذیر نمیشود، زیرا دو طرف چارچوبی را مشخص کردهاند که باید با احترام به آن به اعتمادسازی بپردازند. در این راستا آژانس موظف به راستیآزمایی ایران شده و ایران نیز قول داده پاسخهای لازم را به سوالهای آژانس بدهد.
حال در این شرایط آنهایی که کاسه داغتر از آش شده و در سالهای گذشته درباره بازدید بازرسان آژانس از تاسیسات نظامی مهر سکوت بر لب زده و یا مصاحبه با دانشمندان هستهای ایران را به قولی زیر سبیلی رد میکردند به فغان آمده و آژانس و بازرسان را نامحرم میدانند. البته هیچکس مدعی نیست که بازرسان آژانس قابل اعتماد و محرم هستند ولی باید به این واقعیت توجه شود که راه تائید اقدامات ایران و اجرایی شدن «برجام» از آژانس میگذرد و تعامل و همراهی طرفین میتواند راهگشا بوده و راه را برای رفع تحریمها و اجرایی شدن توافقها هموار سازد.