رویداد تلخ حج امسال، یکی از ناگوارترین و در عین حال نادرترین اتفاقات مرتبط با اجتماعات دینی- آیینی در سراسر جهان بود. پیشبینیهای کارشناسی حاکی از آن است که با احتساب مفقودین، شمار قربانیان ایرانی این رویداد، به بیش از 450 نفر خواهد رسید و بدون تردید، چنین چیزی برای همه ایرانیان، یک ضایعه ملی است. طی روزهای اخیر، در مورد این ضایعه و ابعاد گوناگون آن، در رسانههای ایران، منطقه و جهان هزاران خبر، مطلب و گزارش منتشر شده است و شاید سخن گفتن در مورد علل دقیق حادثه، بسیار دشوار و نیازمند به داشتن اطلاعات خاص و تخصص ویژه باشد. اما به هر تقدیر و در یک قضاوت مقدماتی و بدون نیاز به استدلالات پیچیده، میتوان حکومت عربستان سعودی را به عنوان متولی برگزاری این مراسم سالانه میلیونی، مبتلا به سوءمدیریت و بیکفایتی دانست و در کل، در این تراژدی کمنظیر، دلیلی برای دفاع از عربستان وجود ندارد. اما در مورد رویکرد رسانههای دولتی و حاکمیتی ایران نسبت به این واقعه و مکانیسم بررسی و بیان نگرش تحلیلی تحلیلگران مورد تائید شبکههای رادیویی و تلویزیونی صداوسیما و نیز خبرگزاریها و سایتهای دولتی، میتوان به بیان نکاتی پرداخت که در واقع، بخشی از آسیبشناسی نگرش تحلیلی اخبار و رویدادهای مختلف، در کشور ماست.
واقعیت این است که صداوسیما، غالبا در ارائه تحلیلی روشن در مورد رویدادهای مختلف منطقه، دچار آسیبها، خطاها و مشکلاتی است که میتوان برخی از این رفتارها را چنین دسته بندی کرد: 1.سردرگمی در قبال رویدادهای سیاسی منطقه و جهان و نداشتن سرعت و شتاب لازم در خصوص بیان دقیق ارتباط پیامدهای این رویدادها با منافع و مصالح کشور، یکی از آسیبهای ملموس و آشکار در برنامههای خبری و تحلیلی صداوسیما است. 2.برخی از کارشناسان صداوسیما، حاضرند در مورد همه رویدادها تحولات سیاسی، به ارائه نظر و تحلیل بپردازند و تلویزیون، خود را مقید نمیداند که در مورد هر رویداد و یا مساله خاص، تلاش کند تا با کارشناسان خاص آن مساله، ارتباط برقرار کرده و آنان را جلوی دوربین ببرد و علالوه بر این، در گزینش و دعوت از کارشناسان، سلایق و دیدگاههای خاص سیاسی و جناحی، هویدا است. 3.در بیان زمینهها، دلایل و پیامدهای رویدادهای مختلف، چنان نگرش سیاسی و فکری خاصی حاکم است که به زحمت میتوان بین اخبار و تحلیلها با شرایط عینی و واقعی میدانی، رابطه و نسبتی پیدا کرد و خبر، غالبا آنچه را که مطلوب مدیران رسانه است، بیان میکند و نه واقعیت را.
در انطباق این آسیبها و خطاهای موجود در رویکرد صداوسیما و رسانههای دولتی بر مساله حج امسال و فاجعه منا نیز میتوان گفت؛ آن چه که تاکنون در اغلب تحلیلها و گزارشهای ارائه شده، برجسته شده، حاکی از گونهای عربستان ستیزی بیمنطق است که بدون دلیل عقلانی، تند و برافروخته شده و همه چیز را در هم آمیخته است. به عنوان مثال، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسانی که در برنامههای تلویزیونی و رادیویی در این مورد صحبت میکنند، به راحتی به بیان این ادعا میپردازند که آلسعود، به شکل برنامهریزی شده و دقیق، سناریوی قتل عام حجاج ایرانی را به اجرا درآوردهاند! این دیدگاه توطئهمحور فاقد سند، در کنار انتشار ویدیوهایی که چند ساعت بعد از واقعه ضبط شدهاند، اوج رفتار غیرحرفهای را به نمایش میگذارد. این رفتار تند و مغرضانه، مشکلات دیپلماتیک فراوانی هم ایجاد میکند و در شرایطی که چند صد جنازه شهروندان و چند هزار حاجی ایرانی هنوز از عربستان خارج نشدهاند، کوبیدن بر طبل سعودستیزی، هیچ دستاورد مثبتی به دنبال نمی آورد.
در کشورهای دیگر و در چنین شرایط بحرانی و دشواری، نخستین وظیفه رسانههای همگانی، آن است که با اطلاعرسانی دقیق، راه بر انتشار شایعات بسته و تلاش کنند تا حد امکان یا به مخاطبین خود آرامش بدهند و یا گونهای از همدلی، همدردی و همآوایی ملی را پدید بیاورند که همه شهروندان، خود را در یک اندوه بزرگ ملی شریک بدانند. شاید اگر صداوسیما و دیگر رسانههای دولتیف در این حوزه کار خود را به درستی انجام میدادند و با زبان گیرا و اثرگذار هنر و تحلیل هوشمندانه با این مساله برخورد میکردند، بخشی از هموطنان ما بهجای آنکه در مورد حج و این واقعه تلخ، جوکهای سخیف تلگرامی و پیامکی خلق کنند، خود را شریک اندوه و مصیبت خانوادههای قربانیان میدانستند.