وبلاگ رسمی روزنامه آسیا

وبلاگ رسمی روزنامه آسیا

مجموعه مقالات رسمی روزنامه آسیا در زمینه اقتصاد و سیاست
وبلاگ رسمی روزنامه آسیا

وبلاگ رسمی روزنامه آسیا

مجموعه مقالات رسمی روزنامه آسیا در زمینه اقتصاد و سیاست

کارکردهای اجتماعی و اقتصادی بازار ایران ، محمدرضا محمدی





بازار در مفهوم جدید شامل چند راسته، کوچه و تیمچه نیست. بازار یک نهاد بزرگ اقتصادی است که نقش تعیین‌کننده‌ای در رشد و توسعه اقتصادی یک کشور دارد و در ساختار سیاسی و اجتماعی بسیار موثر است. بنابراین بازار را در ایران باید یک نهاد مردمی قدرتمند تصویر کرد.

بازار در ذهن هر ایرانی یک مکان سقف‌داری است که دارای کوچه، دالان، میدان، تیمچه، راسته، قیصریه ، خانباز و... است. بازار در مفهوم گذشته مرکز مبادلات مالی مردم است که در سیر تاریخ دستخوش تحولات و دگرگونی‌های اساسی شده است.

 شکل و صورت بازار همواره در حال تغییر و تبدیل از یک وضعیت به وضعیت دیگر است اما به لحاظ مفهومی همیشه دارای یک تصویر ثابت بوده که در آن مکان مبادله کالا به شکل آزاد و مردمی انجام می‌شده است و هر کس می‌توانست نیاز و خواسته‌های مادی خود را در این مکان برطرف کند.

از این جهت تفاوتی بین بازار وکیل‌آباد شیراز و نقش جهان اصفهان و بازار کورش و تیراژه تهران نیست. اینها در ماهیت دارای یک کارکرد ثابت هستند که در همه دوره‌ها سعی می‌کنند این کاربری را که در ماهیت آنها حضور دارد حفظ کنند، اما وقتی به بازشناسی هویت می‌رسیم، بازار جدید از نبود هویت انسان ایرانی رنج می‌برد.

بازار در گذشته دارای کارکردهای مختلف بوده که یکی از آنها فعالیت اقتصادی است.  بازار ایران یکی از پایگاه‌های فعال سیاسی و اجتماعی بوده و بسیاری از تصمیمات سیاسی معاصر از درون این نهاد اقتصادی بیرون می‌آمد. اگر از این زاویه به بازار نگاه کنیم، بازار دیروز با بازار امروز در هویت و کارکردهای اجتماعی تفاوت دارد.

به عبارت دیگر بازار یک نهاد مدنی است که به صورت خودجوش پیش از مشروطیت به وجود آمد. شکل‌گیری بازار البته از زمانی که تجارت خارجی ایران گسترش پیدا کرد، سرعت بیشتری یافت؛ یعنی در سال‌های حکومت قاجار و در قرن نوزدهم، بازار تبریز، تهران و اصفهان مبادلات خارجی گسترده‌ای پیدا کرده بودند و به عنوان یک نهاد اقتصادی مستقل از دولت، نفوذ اقتصادی بالایی داشت و آن قدر قدرت اقتصادی و نفوذ اجتماعی بازاریان زیاد بود که در بسیاری از مواقع صاحبان قدرت سیاسی به آنها مراجعه می‌کردند و از آنها وام می‌گرفتند و تلاش می‌کردند تا با آنها روابط مناسبی داشته باشند. به صورت نمادین هم اگر دقت کنیم، می‌بینیم آغاز نهضت مشروطه از زمانی بود که حاکمان تهران یکی از تجار معروف تهران را فلک می‌کنند که این موضوع باعث نارضایتی بازار تهران و نارضایتی عمومی می‌شود. چرا‌که مردم هم بازار را به عنوان یک نهاد عمومی قبول داشتند که فقط جنبه اقتصادی نداشت؛ بلکه امور خیریه بسیاری در آن انجام می‌شد.

 بازار امروز مانند بازار دیروز نیست. بازار سنتی حاصل تفکر اقتصاد سنتی است و بازار مدرن ناشی از تفکر مدرن اقتصاد نو و جدید است. سازوکار بازار اصفهان بازار سنتی است اما سازوکار بازار تیراژه و بوستان کاملا جدید است.

جامعه ایران در صد سال گذشته یک جامعه سنتی بوده اما همگام با تحولات روز دنیا و آشنایی با تحولات دنیای جدید آرام آرام تغییر یافت، به گونه‌ای که در سالیان اخیر در بخش بازار این تغییر و تبدیل رنگ و آهنگ متفاوت‌تر و پر سرعت‌تری به خود گرفته است. چهره کلان‌شهرهایی مانند تهران  از یک دهه اخیر به این سو، کاملا تغییر یافته است. بازار ایران نیز همسو با تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران دستخوش تغییر و تبدیل شده است و هر روز به سوی نو شدگی گام برمی‌دارد.

تغییر در ساختار سازمان بازار هم در کمیت و هم در کیفیت و نوآوری اتفاق افتاده است. رشد جمعیت ایران در سه دهه اخیر ناگزیر الزاماتی برای ایجاد مبادلات راحت‌تر کالا می‌خواست و ناگزیر بر تعداد این مراکز توزیع کالا افزوده شد به گونه‌ای که در چند دهه اخیر رشد بیش از صد درصدی داشته است.

رشد جمعیت و مهاجرت از روستا به شهر و از شهرهای کوچک به کلان‌شهر‌ها حتما سیاست‌ها جدیدی می‌طلبید. اگر در دهه 60 تهران با چند اتوبان حاشیه‌ای حلقه ارتباط حمل و نقلی را شکل می‌داد، امروز با وجود ده‌ها اتوبان و بزرگراه باز در ترافیک مشکل داریم. بنابراین بازار ایران در پی تحولات شهر‌نشینی و افزوده‌شدن جامعه شهری ناگزیر از تغییر در کمیت و کیفیت برای پاسخگویی به نیاز مردم شهر‌نشین بوده است.

رشد و توسعه شهرنشینی باعث تغییر در نوع ذوق، سلیقه، علاقه و حتی ذائقه شد. جامعه به سمت مصرف‌گرایی سوق یافت. جامعه مصرف زده بازار متفاوتی از بازار سنتی می‌خواست. تنوع یکی از ویژگی‌های جامعه مصرفی بوده و مد و مد‌گرایی حاصل همین جامعه مصرفی است.

رشد شهرنشینی همزمان با رشد و توسعه اقتصادی و افزایش سطح درآمد سبب شد تا مردم شهر‌های بزرگ علاوه بر نیازهای اولیه مانند نان، برنج، گوشت و... به دنبال برطرف کردن نیازهای ثانویه باشند. چون افزایش سطح درآمد موجب افزایش و تغییر در سطح زندگی شد.

این گرایش ذهنی آرام‌آرام تبدیل به یک واقعیت عینی در شهرهای بزرگ ایران شد تا بتواند نیازهای انسان جدید را پاسخ دهد. این تبدیل ذهن به عین برای اینکه دارای بنیان فکری و فلسفی نبود و ناگزیر از یک رویکرد تقلید‌گونه مصرفی شکل می‌گرفت، نتوانست ارتباط تنگاتنگی با هویت انسان ایرانی بیابد. در بازار جدید احساس نوعی گمشدگی به انسان دست می‌دهد در حالی همین انسان وقتی وارد بازار نقش جهان می‌شود، انگار هویت انسان ایرانی خود را باز می‌یابد و احساس خوشایند شناسایی هویت به او دست می‌دهد. به همین دلیل کارکرد اجتماعی و اقتصادی بازار امروز در مقایسه با بازار دیروز تغییر و تبدیل یافت.