وزیر نفت اخیرا درخصوص برگزاری اجلاس آتی اوپک اعلام کرد: برخی کشورها مخالف احیای سهمیهبندی در اوپک هستند. از اینرو بعید است در این اجلاس به نتیجه برسیم. وزیر نفت درباره پیشبینی قیمت نفت نیز گفت: هیچکس نمیتواند در مورد قیمت نفت حرف قطعی بزند.
تابستان سال گذشته، پس از یک دوره غیرمعمول ثبات طولانی، قیمت نفت سیری نزولی پیدا کرد و در عرض ششماه به کمتر از نصف کاهش یافت. البته به این زودیها مجددا به قیمت 100 دلار نخواهد رسید، زیرا اولا رشد تقاضا کمتر از آنچه تصور میشود، آهسته است. ثانیا قیمتهای پایین نفت موجب فشار مالی و سیاسی به بعضی از کشورهای تولیدکننده نفت شده که میتواند در آینده موجب اختلال سهم آنها در بازار جهانی انرژی شود. ثالثا کشورهای عضو اوپک تمایلی به کاهش سهم بازارشان ندارند. اقتصاد اکثر کشورهای صادرکننده نفت، متکی بر درآمدهای نفتی بوده و طبیعتا با کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای ارزی، با مشکلات جدی ازجمله کسری بودجه، عدم توانایی در تامین مالی پروژههای عمرانی، عدم کنترل نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی و رواج پدیده تورم دست به گریبان خواهند شد. بههمخوردن تعادل بودجهای در کشورهای صادر کننده نفت بهخصوص کشورهایی که حجم زیادی از بودجه جاری و عمرانی خود را از طریق فروش نفت به دست میآورند مهمترین وجه منفی کاهش بهای نفت بهشمار میرود زیرا طبق محاسبات صندوق بینالمللی پول، جهت تنظیم یک بودجه متعادل و بدون کسری، قیمت نفت در کشورهای مختلف باید از عدد معینی پایینتر نرود. بهعنوان مثال در مورد ایران قیمت نفت نباید از 90 دلار کمتر باشد، در غیر این صورت، اقتصاد ایران در مهمترین متغیرهایش یعنی بودجه و تراز پرداختها با مشکل مواجه میشود. چون هزینههای دولت چسبندگی زیادی به قیمت نفت بالا پیدا کرده است، نمیتواند متناسب با کاهش قیمتها، خود را تعدیل کند و این کسری بودجه اگر از کانالهای رایج مانند چاپ اسکناس توسط بانک مرکزی جبران شود باعث افزایش بیشتر نرخ تورم میشود. از سوی دیگر ماجرا مربوط به واردات است زیرا کالای خارجی بهشدت وارد زندگی ایرانیان شده و کاهش واردات میتواند نقش موثری در اقتصاد و زندگی مردم ایفا کند. همچنین ناتمام ماندن یا عملی نشدن طرحها و پروژههایی که براساس فروش نفت به قیمتهای بالاتر، برنامهریزی و طراحی شدهاند نیز از دیگر اثرات منفی کاهش بهای نفت شمرده میشود.
به بیان دیگر، یک اثر فوری کاهش قیمت نفت، ایجاد کسری بودجه دولت بوده که چون معمولا از طریق کاهش بودجه عمرانی جبران میشود، سبب رکود اقتصاد شده است. همچنین کاهش دریافتیهای نفتی سبب کاهش شدید عرضه ارز شده و نرخ آن را افزایش داده است. بنابراین در کوتاهمدت قطعا جدا شدن از نفت بسیار سخت و دردناک است. البته در بلندمدت یک جای امیدواری با کاهش دریافتیهای نفتی برای اقتصاد ایران میتوان قائل بود؛ اینکه با قطع دریافتیهای نفتی بهمرور اثرات منفی ساختاری و نهادی آن (ازجمله بیماری هلندی، اثر آزمندی، فاجعه اشتراکیها، رانتجویی و گروههای همسود، کاهش سرمایه انسانی، بیعدالتی بین نسلی، ورود نااطمینانی به اقتصاد و ...) بهدلیل از بین رفتن عامل ایجادکننده، حذف شود. قابل ذکر است اگر عزمی جدی برای حذف اثرات منفی دریافتیهای نفتی از اقتصاد ایران وجود داشته باشد، حذف مرحله به مرحله و کمکم دریافتی نفتی ایران از جانب کشورهای تحریمکننده، بهترین فرصت بلندمدت برای این کار است.