طبق گفته مقامات رسمی، صادرات غیر نفتی 6 ماهه اول سال 94 به بیش از 20 میلیارد دلار رسیده و این نشاندهنده این است که ایران تا آخر سال به هدف از قبل تعیینشده خود دست نخواهد یافت. همچنین دلیل کاهش ارزش صادرات ایران را پایین آمدن قیمت جهانی نفت و به تبع آن تولیدات پتروشیمی و مشتقات نفتی اعلام کردهاند. مهمترین بخشی که بر صادرات غیرنفتی تاثیر گذاشته، صادرات میعانات گازی بوده که کاهش 40 درصدی را تجربه کرده است. اما سوالی که اینجا مطرح میشود این است که اگر صادرات غیرنفتی ما همچنان به قیمت نفت بستگی دارد، پس چرا دولت از ارز گران حمایت میکند و پیدا و پنهان از کاهش قیمت ارز به دلیل افزایش صادرات غیر نفتی جلوگیری میکند؟ اکثر کارشناسان اقتصادی نظریهای را قبول دارند، مبنی بر اینکه گران بودن ارز خارجی نسبت به پول ملی هر کشور، باعث افزایش میزان صادرات آن کشور خواهد شد.این نظریه از سالهای پیش که بحران مالی شرق آسیا بهوجود آمد، به عنوان یک فرمول مهم پذیرفته شده و حتی کشوری مانند آمریکا در زمان جرج بوش با دستکاری در نرخ ارز توانست صادرات خود را به نحو چشمگیری افزایش دهد. دقیقا همان کاری که کشور چین دهها سال است که با پایین نگه داشتن مصنوعی ارزش یوان به این موفقیت دست یافته است. متاسفانه در ایران برخلاف پیشبینیها، با کاهش ارزش پول ملی، هیچ گاه افزایش صادرات به معنای حقیقی آن صورت نگرفت و با اینکه قیمت ارزهای جهانی طی یک دوره تقریبا یک سالهونیم به بیش از سه برابر رسید، این کاهش ارزش به تقاضا برای کالاهای ساخت ایران در بازارهای جهانی منتهی نشد. دلیل اینکه چرا اقتصاد ایران نمیتواند از این افزایش ارز سود ببرد بسیار روشن است؛ اقتصاد ایران بیشتر صادر کننده کالاهای غیر نفتی مرتبط با نفت است. در واقع ایران کالاهای مشتق شده از نفت را غیرنفتی محسوب میکند و برای همین هم صادرات غیرنفتی ما، متاثر از قیمتهای نفت در بازارهای جهانی است. دلیل آنکه کشوری مانند کرهجنوبی در زمان بحران شرق آسیا، از کاهش ارزش پول ملی خود سود برد، داشتن کالاهایی با کیفیت مناسب در آن زمان بود. کرهایها توانستند در رقابت با ژاپن و کشورهای اروپایی محصولات با کیفیت خود را ارزانتر به فروش رسانند و بازارهای جهانی را به راحتی فتح کنند. البته باید بدانیم دولت کره این کاهش را به صورت مصنوعی انجام نداد، اما توانست این بحران را که خودش در بهوجود آمدن آن نقش چندانی نداشت مدیریت کرده و به فرصت تبدیل کند. حال اگر کشوری مانند ایران که در طول سالهای گذشته نتوانسته کالا و یا برند خاصی بهوجود آورد که دارای تقاضا در بازارهای جهانی باشد، چطور میتواند از این کاهش ارزش ملی سود ببرد؟ ثانیا یکی از دلایل پایینبودن کیفیت کالاهای ایرانی نیز نداشتن دستگاه و تجهیزات پیشرفته تولیدی است که قدرت رقابت را از شرکتهای ایرانی ربوده. جالب این است که همین گران بودن ارز طی دو سال گذشته باعث گران شدن ورود تجهیزات و دستگاههای مرتبط با تولید شده است، که کارخانهها را از مدرن کردن تجهیزات خود منصرف کرده و این باعث بهوجود آمدن یک سیکل معیوب شده که همچنان ادامه دارد. در اینجا تنها میتوانم به مدیران و تصمیمگیرندگان کشور این نکته را متذکر بشوم که ابتدا کارخانههای ایران را مدرن کنید تا بتوانند کالایی در سطح جهان تولید کنند و بعد به بهانه حمایت از صادرات، با دستکاری در بازارهای ارز از سقوط ارزهای خارجی جلوگیری کنید.