ظرف روزهای اخیر انتخابات کانادا برگزار شد. انتخاباتی که بیگمان نتایج آن از ابعاد مختلف برای ایران مهم و تاثیرگذار خواهد بود. حزب محافظهکار که در سالهای اخیر زمام امور را در کانادا در اختیار داشته در همان روزهای ابتدایی به بهانه عدم امنیت کارکنان، سفارتخانه کشور خود را در تهران بست و روابط کنسولی خود را با ایران به طور کامل قطع کرد. انجام این کار علاوه بر مسکوت گذاشتن پروژههای مختلف تجارتی، عمرانی و سرمایهگذاری میان دو ملت، خلل بیسابقهای را برای خدمات کنسولی و آمدوشد شهروندان و افرادی از دو کشور ایجاد کرد. به خصوص اینکه جمعیت انبوهی از ایرانیان که در کانادا اقامت دارند وابستگیها و ارتباطات محکم خود را با ایران حفظ کردهاند و بیشتر آنان حداقل سالی یکبار به ایران رفتوآمد داشتند و ایجاد این قطع رابطه برای آنان توام با مشکلات عدیدهای بوده است. این روند عدم خدمات کنسولی و صدور ویزا به خصوص برای پدر و مادرها و وابستگانی که بستگیشان به هم تنیده شده است، بسیار سخت و زجر دهنده بود.
با تصویب و قوت گرفتن تحریمها این روند نمودی عینیتر بهخود گرفت و دردسرها برای انواع مبادلات مراودهای و تجاری بالاتر رفت. طوری که بسیاری از اهالی دو کشور عطای مراوده و تجارت را به لقایش بخشیدند و اهداف خود را در حوزههای تجاری دیگر و کشورهای بدون دغدغه قانون بینالمللی پیگرفتند.
این در حالی بود که بسیاری از اهالی فن هم بهرغم تحریم، مراودات تجاری خود را به طرقی که برایشان از نظر قانونی دردسرزا نباشد با ایران ادامه میدادند و از این طریق منتفع میشدند.
در این سالها «استیون هارپر»، نخستوزیر کانادا از حزب محافظهکار، گردانندگی دولت را در اختیار داشت؛ حزبی که پیوندها و انتفاع پررنگی با لابی اسرائیل دارد و در قبال سیل انتقادها از طرف تاجران، شهروندان ایرانیتبار کانادا و احزاب مخالف، مقاومت کرده است و حرف خود و حزبش را به کرسی نشانده و با گذشت قریب به چند سال همواره بر این تصمیم پافشاری کرده بود و به حمایت بیچون و چرا از اسرائیل ادامه داد.
با توجه به نتیجه انتخابات این روزهای کانادا و پیروزی حزب لیبرال به رهبری «جاستین ترودو» و تغییر در این چینش حکومتی، باید گفت که این روند با دقت از جانب چند گروه دنبال میشود؛ گروه اول: شهروندان ایرانیتبار و کسانی که بیشتر از همه به این تغییر احتیاج داشتند، چرا که پیوندهای خانوادگی و مراودات آنان به شدت به فراخور این قطع رابطه، آسیبدیده و حتی طبق گزارشهای بعضی از نهادهای سلامت برای بسیاری از آنان منجر به بروز افسردگی ناشی از دوری یا مشکلات عدیده اقتصادی شده است. گروه دوم: تاجران و سرمایهگذاران از هر دو کشور که موانع به وجود آمده، سمتوسوی کاری آنها را به ناگهان از بسترهایی که با آن آشنایی داشتهاند و در حال کار بودهاند منحرف کرده و امکان رشد را گرفته است و منتظر ایجاد تغییری بنیادین از سوی دولت جدید برای روی غلتک انداختن امور تجاری سودزا هستند و گروه سوم: سیاستمداران و اقتصادیون کلاننگر که درک از پویایی و قدرتمندی اقتصاد و فرهنگ دو کشور دارند و مترصد فرصتی برای رشد و ارتقای کشورهای خود بودند که زمینه آن را فراهم شده میبینند و حال باید راهکارهای خود را اجرایی کنند.
حال که پیروز انتخابات این دوره حزب لیبرال است، میتوان گفت که به نوعی ورق برمیگردد و با توجه به افقها و شعارهای این حزب، به نظر میآید که تغییرات عمدهای در روابط اقتصادی و سیاسی ایران و کانادا حاصل شود. به خصوص اینکه دو ایرانیتبار و یک افغانتبار آشنا با بسترهای فراهم ایران و گلایهمند همیشگی از سیستم در دوران صدارت حزب محافظهکار، در این انتخابات از حزب میانهروی لیبرال به مجلس راه یافتهاند. وزنه و علقه جبران روزهای گذشته و بهرهوری از فرصت پیشرو اکنون فراهم است. اگر فرصت به درستی سنجیده و درک شود میتوان انتظار روزهای خوب و پربار را برای دو کشور داشت.