صنعت حمل و نقل جادهای انسان و کالا در کشور ما با مشکلات و معضلات بزرگی روبهروست و این مساله، بر بخشها و حوزههای مهمی همچون گردشگری، تجارت، سلامت و دیگر بخشها، اثر سوء میگذارد.
شاید در نگاه نخست، وضعیت راهها به عنوان مهم ترین آسیب و معضل این بخش، معرفی و برجسته شود. اما کافی است برای رسیدن به درکی روشن و عینی از وضعیت حمل و نقل جادهای در ایران، به شکل اجمالی، وضعیت مهمترین بخش عوامل و منابع انسانی مرتبط با این حوزه، یعنی «رانندگان» را مورد ارزیابی قرار دهیم. واقعیتهای عینی و ملموس در بخش حمل و نقل جادهای حاکی از آن است که هنوز هم در این بخش، نقش مهم و حیاتی رانندگان، بهدرستی درک و تعریف نشده است و لازم است که علتالعلل مشکلات را در همین موضوع جستوجو کرد.
رانندگان شاغل در بخش حمل و نقل جادهای در ایران در هر دو بخش انتقال کالا و مسافر و رانندگان خودروهای بین شهری سواری و تریلی و کامیون؛ مجموعا و مشترکا با مشکلاتی روبهرو هستند که اصلیترین آنها را میتوان چنین دستهبندی کرد:
1. رانندگانی که به سوی این حرفه آمده و پشت فرمان نشستن را به عنوان تنها راه امرار معاش خود برگزیدهاند، غالبا افرادی هستند که از تحصیلات، توان و مهارت و حوصله لازم برای فعالیت در دیگر حرفهها برخوردار نبودهاند و بهندرت میتوان شاهد فعالیت رانندگان حرفهای توانمندی بود که از سر علاقه و اشتیاق و با انگیزه جدی، زندگی در جاده را بر شغل و مسلکی دیگرترجیح داده باشند.
2. وضعیت معیشتی و میزان درآمد رانندگان، بهویژه رانندگانی که به عنوان راننده خودرو دیگران کار میکنند و صاحب ماشین نیستند، غالبا اسفناک است و آنان برای گذران زندگی خود؛ ناچار میشوند که در نوبتهای متعدد و متوالی پشت فرمان بنشینند و همین مساله نیز یکی از عمدهترین دلایل خستگی و خواب آلودگی بخشی از رانندگانی است که در جادهها، حادثه میآفرینند و ایران را در ردیف کشورهایی قرار میدهند که شمار تلفات جادهای آن در دنیا مثال زدنی است. دستمزد ناچیز رانندگان، موجب آن شده که سبک زندگی و وضعیت خورد و خوراک و پوشش آنها، تعریف چندانی نداشته باشد و مثلا نمیتوانیم به یک شکل فراگیر، در بخش اتوبوسرانی جادهای، شاهد فعالیت رانندگان باحوصله، سرحال و باطراوتی باشیم که در کار انتقال مسافرین و پویانمودن صنعت توریسم، دارای اثرگذاری مثبت باشند.
3. وضعیت بیمه درمانی رانندگان و رسیدگی به مشکلات آنها و افراد خانوادههایشان، تعریف چندانی ندارد و علاوه بر این مبلغ پرداختی ماهانه رانندگان به شرکتهای متولی بیمه، یک مبلغ جدی و سنگین است.
4. میزان مستمری ماهانه رانندگان بازنشسته که بسیاری از آنها 30 سال از عمر خود را در جاده و پشت فرمان گذراندهاند، آنقدر اندک و ناچیز است که بسیاری از رانندههای بازنشسته، دوباره یا در جاده و یا در حمل و نقل داخل شهرها پشت فرمان مینشینند و به سختی به کار و فعالیت ادامه میدهند.
5. تصویری که از حرفه رانندگی در ذهن افراد جامعه ما ایجاد شده، غالبا تصویر والا و ارزشمندی نیست. در دهههای اخیر، در ایران معمولا سینما و تلویزیون، یک ایماژ کلاسیک خشن، سطحی و نامطلوب از رانندگان ارائه داده است و این جفای آشکار، باعث شده که بخشی از رانندگان نیز خواسته یا ناخواسته از این کلیشه و الگوی قدیمی تبعیت کنند.
6. وضعیت آموزش حرفهای، در حوزههای مهمی مانند حقوق شهروندی و مبانی فرهنگی و اجتماعی، بسیار نامطلوب است و معمولا رانندگان جادهای ما، تنها در حد کفایت و ادب شخصی و فردی خود با این مسائل روبهرو میشوند و این در حالی است که میتوان با ارائه آموزش، در این بخشها فعالیت جدی انجام داد و حتی میتوان با ایجاد شبکههای رادیویی ویژه رانندگان، آنها را یاری داد.
7. و نهایت اینکه، برای سر و سامان دادن به وضعیت رانندگان و حمایت از آنها، میتوان به طور مشارکتی عمل کرد و خود رانندگان نیز در تشکیلات و سندیکاهای خود به طور فعال و پویا نقش ایفا کنند و مطالبات حرفهای خود را به درستی دریافته و بر حقوق خود پافشاری کنند، و به این ترتیب میتوان در بخش حمل و نقل جادهای تحولات بزرگی به وجود آورد.