از الزام به روش تا انتخاب یک منش
بازار مدام به سمتوسوی خبرهای خوش گرایش پیدا کرده است. برجام به سرانجام رسید و آژانس، برنامه اتمی ایران را پاک اعلام کرده است و دولت بسته جدید اقتصادی و تغییر کنترلشده به سمتوسوی سیاستهای انبساطی را در دستورکار قرار داده است. همچنین دولت محور برنامهاش را افزایش رشد اقتصادی در نیمه دوم سال قرار داده است. خبرهای درز کرده حاکی از آن است که دولت میخواهد از خود شروع کند و بدهیهایش به پیمانکاران و بانکها را با یک برنامه زمانبندی پرداخت کند. اینکه دولت میخواهد از خود شروع کند اتفاق میمون و مبارک؛ و صوری اسرافیل است برای شفافسازی اقتصاد ایران. این یک معجزه نیست، بلکه نتیجه عملی از تدارک یک روش عقلی و منطقی است که در این برهه زمانی از یک الزام ناشی شده است. مدیران ارشد جامعه سمت و سوی درست و صواب از ناصواب را تعیین میکنند و این بازار است که خود را با این سمتوسو منطبق میکند.
پرسش کلیدی این است که آیا دولتمردان بالاجبار و بر اساس الزام به این جمعبندی رسیدهاند یا از آگاهی به ضرورتها و درک خطرهای محیطی و محاطی بر جامعه است که دست به چنین اقدامی میزنند؟ و درغیراینصورت با از بین رفتن این خطرها، باز آش همان آش است و همان روال همیشگی یا... این روش عقلی از یک بینش و درکی عمیق و درست نسبت به جامعه، منطقه و جهان کنونی ناشی شده است؟ کدامیک؟ شناخت این دیدگاه کلید پاسخ ما است که بهدنبال آن هستیم. چراکه ؟ سمت و سوی آینده را این کلید به ما نشان خواهد داد.
دولتمردان در آزمونی سخت و زیر نگاههای سنگین مردمان حال و آیندگان خود قرار دارند. به نظر نگارنده هیچ دولتی مثل دولت تدبیر و امید در بزنگاه تاریخی قرار ندارد. دولت یا به عرش خواهد رفت و همه را با خود بدانجا میبرد یا بر فرش خواهد افتاد. آقای روحانی و دولت ایشان روزهای بسیار سخت تصمیمگیری درباره ترجیح زنده ماندن مادر یا فرزند در اتاق عمل اقتصاد ایران را میگذرانند. بعضی از شرایط ایجاب میکنند که دولت بسیار جدی و تا حدودی بیرحم عمل کند و بعضی از مصلحتاندیشیها، دولت را به تعدیل و نیز چشمپوشی تشویق میکند. دولت هنوز نتوانسته «ویروس» یارانه افتاده به اقتصاد را درمان کند و دائم توپ را به زمین مجلس و دیگر جاها میاندازد. دولت بیش از هر چیز باید بسیار شفاف و قاطع عمل کرده و مشکلات و تواناییهای خود را به پیش مردم ببرد. دولت چارهای ندارد و بنا به پیشنهاد یکی از بزرگان اقتصاد باید وضعیت اضطرار دراقتصاد را اعلان کند و به باور من در دو زمینه دیگر نیز این حرکت صواب را انجام دهد و آن منابع آبی و اشتغال و لشکر بیکاری است.
مشکل فعلی بازار اقتصاد ایران نقدینگی نیست بلکه به باور نگارنده اولویت شماره یک آن هست. اما اینکه از کدام دید نگاه کنیم و نگرشمان چه چیزی باشد به باور من مهمتر و اولیتر از تشخیص و دعوای بر سر آن است. به عنوان مثال فرض کنید که صبح فردا و برای هر روز دولت روزانه 100 میلیارد دلار درآمد داشته باشد. آیا دولت میتواند منابع زیرزمینی ایران را در پایان یکسال به شرایط 40 سال پیش باز گرداند؟
مشکلات اقتصاد ایران به دولت اجازه نمیدهد که با نگرش توزیعی همچون توزیع سبد کالا و پوشش تبلیغاتی بر آن مسائل کلان پیش رو را حل کند. دولت نیازمند خانهتکانی در اندیشه خود نسبت به مسائل اقتصادی است. دولت با دست خالی و با بهکارگیری و ایجاد فرآیند تفکر از قبیل تفکر خلاق و تفکر جانبی و... با استفاده از هوش بازار، خرد جمعی تشکلها و نیروی جوانان ایرانزمین که معجزهگرند، کاری سترگ را در بستر شفافیت و رقابت در هر چیزی که به اقتصاد ختم میشود را به انجام برساند، تا اینکه بتواند نقطهعطفی در اقتصاد ایران ایجاد کرده و پیچ توسعهیافتگی را درست بپیچد.
ما همیشه در طول تاریخ در مقاطع حساس دچار اشتباهات فاحش شدهایم به پشت سر خودمان نگاه کنیم و آنهایی را که به تنهایی و در ته دره اقتصاد تنهایشان گذاشتهایم نگاه کنیم. باور کنیم آنها تنها توجه و نگرش درست دولت را میخواهند. بازهم دوباره به جاده درست وارد میشوند و کاری سترگ کرده و گذشته خود را جبران میکنند. آنها درک درست و بینشی خلاق از دولت تدبیر و امید میخواهند. من هنوز به شخصیت آقای روحانی امید دارم و میدانم او تدبیر درستی را بهکار خواهد بست. باید به او کمک کرد تا هسته دوم مشکل بزرگ ایران را درک کند چه در غیر اینصورت همه ما ضرر خواهیم کرد.