وبلاگ رسمی روزنامه آسیا

وبلاگ رسمی روزنامه آسیا

مجموعه مقالات رسمی روزنامه آسیا در زمینه اقتصاد و سیاست
وبلاگ رسمی روزنامه آسیا

وبلاگ رسمی روزنامه آسیا

مجموعه مقالات رسمی روزنامه آسیا در زمینه اقتصاد و سیاست

همسایگان غایب در نشست تهران، محمدعلی دستمالی



برگزاری اجلاس مقدماتی امنیتی مونیخ در تهران، بدون چون و چرا، یک دستاورد ارزشمند و یک پیروزی دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی ایران در تحولات سیاسی جهان امروز است.

ایران از پیچ مذاکرات هسته‌ای گذشت، با وجود برخی پیش‌بینی‌های بدبینانه، مجلس شورای اسلامی نیز دست‌اندازی در مسیر اجرای برجام به وجود نیاورد و در همین چند ماه اخیر، چندین هیات دیپلماتیک از کشورهای مختلف جهان به تهران آمده‌اند و ایران از انزوای سیاسی و دیپلماتیک تحمیل شده از سوی غرب و ندانم‌کاری‌های دولت قبلی، بیرون آمده است. همه اینها اخبار خوب و مسرت بخشی هستند که می‌توانند ما را امیدوار کنند که کشورمان در معادلات و موازنات سیاسی منطقه و جهان، جایگاه و شانیت غیرقابل انکار خود را باز می‌یابد. اما در مورد نشست تهران، نکاتی وجود دارد که باید به خوبی به آنها پرداخته شود. بیان این نکات و انتقاد از چندوچون فراخوان میهمان‌ها و اهداف آن، نمی‌تواند اهمیت چنین نشستی را زیر سوال ببرد. اما به هر حال، فعالیت‌های دیپلماتیک کشور زمانی می‌تواند به سیاست خارجی نظام اعتبار ببخشد که نه‌تنها در مواجهه با غرب و بازسازی روابط با اتحادیه اروپا و احیانا آمریکا، بلکه در حوزه منطقه‌ای نیز بتوانیم حتی با وجود برخورداری از اختلاف نظرات جدی، با همسایگان و بازیگران مهم منطقه تعامل کنیم.

سوال نخست در مورد این کنفرانس این است که چرا نمایندگانی از کشورهای مهمی همچون ترکیه، قطر، افغانستان، پاکستان و عربستان سعودی به تهران دعوت نشده‌اند؟ آیا غیر از این است که در حال حاضر، ایران در قد و قامت یک کشور قدرتمند و اثرگذار در بازی‌های منطقه حضور دارد؟

شرایط خاص جغرافیایی و نیز موقعیت سیاسی و فکری جمهوری اسلامی ایران، ما را در اغلب بازی‌های بزرگ سیاسی و امنیتی منطقه و جهان، به میدان برده و اتفاقا توجه بخش مهمی از تماشاگران، معطوف به حرکات و ظرافت‌های این بازیگر است.

موقعیت فعلی به گونه‌ای است که هم‌اکنون، تهران، در چهار پرونده حساس، به عنوان طرف بازی و طرف دارای منافع و مصالح خاص، نقش ایفا می‌کند:

1- پرونده عراق در چند بخش کلان و مهم همچون مبارزه با داعش، دولت مرکزی بغداد و نقش شیعه، اقلیم کردستان عراق و نقش کردها و نیز مناطق سنی‌نشین و آینده موصل و رمادی؛

2- پرونده کلان سوریه در ابعاد مهمی همچون مبارزه با داعش، حفظ نظام سیاسی بشار اسد و تقویت نوار دفاعی، حفظ بقای حزب‌الله لبنان و نیز ابعاد پیچیده نقش کردها و ترکیه در شمال سوریه و نظارت بر چند و چون ادامه درگیری‌ها در بازی‌های بزرگ آمریکا، روسیه و ائتلاف ضدداعش؛

3- پرونده یمن و اختلاف با عربستان سعودی بر سر آینده حوثی‌ها و نقش آنها در آینده این کشور؛

4- پرونده ناامنی‌ها گهگاهی مرزهای شرقی ایران و اختلافات پاکستان و افغانستان بر سر آینده طالبان و داعش.

در تمامی این پرونده‌ها، جمهوری اسلامی ایران، گاه به صورت مستقیم و گاهی نیز به شکل غیرمستقیم و نیابتی، هم با داعش و گروه‌های افراطی درگیر است و هم با کشورهایی که در این پرونده‌ها اهداف و منافع متفاوتی دارند، اختلاف نظر دارد. به عنوان مثال، چگونه می‌توان در تهران بر سر آینده عراق و سوریه بحث و گفت‌وگو کرد و در این گفت‌وگوها از نقش مهم ترکیه و اختلاف نگرش تهران- آنکارا در این پرونده‌ها غافل باشیم؟ چگونه می‌توان در مورد یمن و حوثی‌ها بحث کرد اما اختلافات چندلایه تهران و ریاض را در نظر نگرفت؟ به چه شیوه‌ای می‌توان مانع از رشد داعش و طالبان در افغانستان و بخشی از مرزهای پاکستان شد اما در این میان نظرات و آرای نمایندگان این دو کشور را جویا نشد؟ چگونه می‌توان در جهان چندرنگ و عجیب کشورهای عربی، بر سر مبانی امنیتی مهمی همچون گروه‌های افراطی، فلسطین، سوریه و غیره و ذالک صحبت کرد اما قطر و اردن را به تهران فرا نخواند؟ اینها همگی از سوالاتی هستند که می‌توان با اندیشیدن به پاسخ‌ها و سناریوهای احتمالی آنها، به این نتیجه کلی رسید که تهران؛ در سیاست خارجی خود، می‌تواند از چنان تعامل و انعطاف بالایی برخوردار باشد که نمایندگان کشورهای رقیب و مخالف را نیز به سوی خود فرا بخواند و با آنها وارد بحث و گفت‌وگو شود.