تاریخ مبارزات کردها در عراق، یک سرگذشت پرتکاپو و پر از مبارزه و دادن خون و قربانی، در راه رسیدن به هدفی به نام «حق تعیین سرنوشت» و ایجاد «دولت کردی» است.
در همان دهههای نخستین سده بیستم میلادی، کردها تلاش کردند تا در مناطق خود، اقتدار را در دست بگیرند. آنها در این مسیر، بارها با عثمانیان، انگلیسیها، روسها و بعدها با آمریکاییها و دیگران، گاهی مذاکره کردند و گاهی نیز به سفارش آنها در برابر دیگران ایستادند. آنها بر این باور بودند که پیمان لوزان (1923) و تشکیل کشورهای سوریه و عراق، بیش از همه، سرنوشت کردها را به ورطه نابودی کشانده است. در آن دوران، نفت کرکوک و موصل برای انگلیسیها اهمیت ویژهای داشت و معادلات سیاسی حاکم بر دوران پس از جنگ جهانی اول، کردهای عراقی را به حاشیه راند. با این وجود کردها دست از مبارزه برنداشتند و بارها علیه دولت مرکزی بغداد جنگیدند. این مبارزات سرانجام در آخرین سالهای قرن بیستم نتیجه داد و در دوران قرارداد «نفت در برابر غذا»، کردها به طور نسبی و نیم بند کنترل برخی از مناطق خود را در دست گرفتند اما در قرن بیست و یکم و پس از درهم کوبیده شدن حکومت بعث صدام توسط آمریکا و متحدینش، کردها به یکی از همپیمانان برجسته واشنگتن تبدیل شدند و از سال 2003 تاکنون، شهرهای اربیل و سلیمانیه به طور جهشی و سریع در حال جهش اقتصادی سریعالسیر بودهاند. کردها، نام شهر تاریخی اربیل را دُبی دوم گذاشتند و تنها در عرض چند سال، آسمانخراشهایی در این شهرها به وجود آمد که چیزی از برجهای استانبول و دبی کم نداشت. کردستان عراق در کوتاهمدت به یک بازار مصرف بزرگ برای کالاهای ترکیهای، ایرانی و اروپایی تبدیل شد. همچنین فروش نفت اقلیم کردستان عراق از طریق ترکیه به بازارهای جهانی، اقتصاد اقلیم را تثبیت کرد و به آن ضمانت بقا داد. در بعد فرهنگی نیز تحولات بزرگی در اقلیم کردستان عراق به وجود آمد و هماکنون بیش از 20 شبکه تلویزیونی ماهوارهای به زبان کردی در حال فعالیت هستند، بیش از 70 روزنامه، مجله و هفتهنامه منتشر میشود، تئاتر و موسیقی کردی و سینمای کردی رونق گرفته و هر آنچه که برای تثبیت هویت و زیان کردها لازم است، در اختیار آنهاست و نهادهای کلاسیک دموکراسی همچون پارلمان، کابینه، رسانه، نهادهای عالی امنیتی و انتظامی، انتخابات و همه چیز وجود دارد و بسیاری از کشورهای جهان از جمله آمریکا و قدرتهای بزرگ اروپایی و همسایگان مهمی همچون ایران و ترکیه در اربیل و سلیمانیه دارای کنسولگری هستند. گذشته از ترکیه، بیش از 20 شرکت نفتی بزرگ آمریکایی و اروپایی دیگر نیز در اقلیم سرمایهگذاری کردند و سیمای شهرهای اقلیم به سرعت تغییر کرد. اما پس از حملات گروه تروریستی داعش در سال 2014 و اشغال موصل، کردها به طور ناگهانی در یک مرز 1100 با داعشیها همسایه شدند و بحران اقتصادی عراق در کنار اختلافات سیاسی و امنیتی بین اربیل و بغداد، تنها در ظرف چند ماه، یک بحران اقتصادی بزرگ و بیسابقه را در اقلیم به وجود آورده است و حکومت کردی این منطقه، از چهار ماه پیش قادر به پرداخت حقوق کارمندان، معلمین و نیروهای پیشمرگ کرد نیست و هم اکنون مردم این منطقه در شرایط بسیار سختی به سر میبرند. در این شرایط دشوار، نهتنها بحران اقتصادی، بلکه مسائل دیگر نیز، جوانان کرد را به سوی آن سوق داده که راه مهاجرت غیرقانونی و رفتن به اروپا را در پیش بگیرند.
وزیر مهاجرین دولت عراق اعلام کرده که تنها در هفت ماه نخست سال جاری میلادی 150هزار نفر از شهروندان عراقی از کشورشان رفتهاند که 25هزار نفر از آنها، از جوانان و خانوادههای اقلیم کردستان هستند. بسیاری از این جوانان، در برابر دوربین رسانهها، دولت محلی را به فساد مالی و کمکاری در تامین رفاه برای شهروندان متهم میکنند و واقعیت این است که فساد مالی یکی از تلخترین واقعیات موجود در معادلات کلان سیاسی، اقتصادی و اداری اقلیم است و در رانتهای خاندانی و حزبی اقلیم، کسی از حساب و کتاب فروش نفت و درآمدها، اطلاع دقیق ندارد. با این حال، شواهد عینی و ملموس جامعه اقلیم، ما را با واقعیت دیگری نیز روبهرو میکند که ادعای جوانان کرد در خصوص دلایل انتخاب گزینه مهاجرت را زیر سوال میبرد. آمارها حاکی از آن است که تنها در سه سال گذشته، بیش از 50 هزار کارگر جوان زن و مرد از کشورهایی همچون فیلیپین به سلیمانیه، اربیل و دهوک آمدهاند و در مشاغلی همچون خدمت در منازل، رفتگری، کار در مرغداریها و دامداریها مشغول فعالیت شدهاند و اتفاقا چندین شرکت خدماتی برای ساماندهی این کارگران خارجی به وجود آمده و این در حالی است که هیچ کدام از جوانان کرد اقلیم حاضر نیستند چنین مشاغلی را در اختیار بگیرند و با تصور اینکه در اروپا و آمریکا، غیر از رفاه و تفریح و سبک زندگی تبلیغ شده در سینمای هالیوود، چیز دیگری وجود ندارد، راه غربت را در پیش میگیرند. کوتاه سخن آنکه، کردها در عراق به رویای خود برای تثبیت قدرت و مشروعیت بخشیدن به هویت و زبان خود، پیروز شدند اما در شرایط کنونی تصور رفاه و جذابیت سبک زندگی اروپایی، «وطن» را نزد آنان کمارزش و غیرقابل تحمل کرده است و این یکی از نارساییها و معضلات بزرگی است که بدون شک نهتنها اقلیم کردستان و کل عراق، بلکه بسیاری دیگر از کشورهای خاورمیانه را نیز تهدید میکند.